« روایت خطّی یک پیاده راه »

ساخت وبلاگ
یک ماه و هفت روزه که ننوشتم

البته یادداشت نصفه داشتم که فرصت کامل شدن و آپلود پیدا نکرد، مثل جنینی که قبل از تولد مرده، یا شایدم کشته شده!

به هر حال امروز گام سی و ششم ( 28گام نوشته نشده) و سکون نهم ( هشت سکون فراموش شده) از فصل دهم زندگی عابرانه ی منه

عابرانه! لبخند میزنم و نیازی نیست که بگم تلخه

[ کار پیش اومد، تو دانشکده م ... برم و بیام و نمیدونم کی باز بنویسم ... ]

+ نوشته شده در  سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵   توسط عابر پیاده  | 
« روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 16:33

رفتار آدم، شاید در لحظه نشون نمیده چه تاثیر مثبت یا منفی ای داره، مثل یه خشت خام که معلوم نیست چه سرنوشتی داشته باشه و بعد از پخته شدن، دیوار یه انباری بشه توی یه بیابون برهوت یا که تیغه ی زیر سکوی اپن اشپزخونه، توی گرون ترین محله ی شهر! فقط یه خشت خامه که حتی هنوز پخته نشده و تازه اگه مثل من پای کو « روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 16:33

گفتم:اگه از مردن نمیترسیدم، حتی یه لحظه بیشتر هم زندگی رو تحمل نمیکردم گفت خوبه نیم ساعت بعد پیام داد: شخصیت مجازیت با واقعیت خیلی فرق میکنه [ مثل همیشه غلط تایپی داشت و الف واقعی رو ت تایپ کرده بود ] گفت حس کردم یه جاهای دیگه سیر میکنی! اول هیچی نگفتم ولی چند دقیقه بعد براش نوشتم: "واقعیت؟تو از واق « روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 171 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 16:33

نمیدونم کی برگردم

حتی نمیدونم اصلا برگردم یا نه

فقط میدونم فعلا نمیخوام بنویسیم

اینستاگرام هم تعطیل کردم

دی اکتیویتد آل آو مای اکتز این آل سوشیال نتورکز

میبی فور اور

اور اند اور

فقویندلیش گقوسه

عابر

+ نوشته شده در  شنبه ۱۸ دی۱۳۹۵   توسط عابر پیاده  | 
« روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 16:33